آنچه گذشت



تقریبا دوماهی میشه حال پدرم بده (۴۴سالشه و ناراحتی قلبی داره و یبار سکته کرده)اما خب توی بیمارستان و مطب پزشک رفتن یکم دیر قبول میکنه ، همش نگران ماست که کی پیشمون بمونه و اتفاقی برامون میفته و باید بالاسرمون باشه و این حرفا.

اخیرا دیگه حالش به حد از حال رفتن رسیده بود تا اینکه بردیمش درمانگاه و گفتن باید فورا بره بیمارستان ، از درمانگاه اومدن خونه که وسایلشو جمع کنن که یهو نشست و گفت شنبه میرم امروز پنجشنبس دکتر متخصص ندارن الکی شمارو ول نکنم ، با ترس و هزار بدبختی این دوروزم گذشت و امروزم که شنبس داشت مقاومت میکرد در برابر بیمارستان رفتن و اتفاقات روز هم باهاش همراه بود ( کروناس و هر بیمارستانی زنگ میزدیم حالا حالا ها دکتر متخصص نداشتن و بخش اورژانسشون فعال بود فقط)

بالاخره حالش دیگه خیلی داشت بد میشد الان

مامان بردش بیمارستان نزدیک تقریبا نیم ساعت فاصله داره باهامون

تازه وسط تعویض لباس برای رفتن دوباره گفت نمیرم که با مدیریت و عجله ی من و مامان سریع جمع و جورش کردیم و سوار ماشینش کردیم

الان ۲۰ دقیقه ای میشه حرکت کردند و قرار خبر بدن که تصمیمشون بر چی میشه

حالش خیلی بد و ناجوره ، بیشتر از همیشه

گوشی پزشکی که میذارم رو قلبش ضربانش خیلی نامنظمه (توی نوار قلباشم پزشک همینو گفت )

امیدوارم حالش بهتر بشه

+اگر مرا میخوانید لطفا یک امن یجیب برای پدرم بخوانید ان شاءالله خدا همه ی مریض هارا شفاء دهد


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چاپ دیجبتال روز گروه فرهنگی آموزشی طلوع کنگان زمزمه کن mmeelliib هوش مصنوعی در ایران عمومی طبّ برتر فرمون | اپلیکیشن استعلام خلافی خودرو هوشمند بهترین تشک طبی برای دیسک کمر نرم افزار